آن روز عصر، مهتاب چون به خانه رسید پریشان خاطر بود حواس درستی نداشت به اتاق نشیمن رفت به مریم سلام گفت و جواب گرفت مانند هر روز خواهر را بوسید سر بر سینه اش گذاشت، مریم موهای او را نوازش کرد، سرش را به سینه فشرد، پیشانیش را عاشقانه بوسید و از حال و کار درسیش جویا شد.
عنوان:بازی سرنوشت
نویسنده:ماه منیر مینوی
زبان:فارسی
فرمت:PDF
حجم:2.7 مگابایت
رمز:www.bookmaker.ir
دانلود