loading...

دانلود رایگان کتاب

دانلود رمان آل‍ی‍س‌ ک‍ارآگ‍اه‌,رمان,دانلود رمان,رمان عاشقانه,رمان ایرانی,رمان خارجی,رمان پلیسی,ف‍روردی‍ن پ‍ارس‍ای‌,ک‍ارول‍ی‍ن ک‍ی‍ن‌,رمان آل‍ی‍س‌ ک‍ارآگ‍اه‌,

در صورت شایع شدن يک مریضی ناشناخته از چند ميليارد جمعيت زمين بيش از چند صد نفري زنده خواهد ماند...هواپيماهاي سريع السير ميكروب بيماري را در عرض چند روز در سراسر كره زمين پراكنده مي سازند و ميليونها انسان را به كام مرگ مي كشانند. اما در اين حال زندگي آنان چگونه خواهد بود؟

Admin بازدید : 1210 1395/03/21 زمان : نظرات (0)
ژرژ سیمنون نویسنده رمان‌های پلیسی بلژیکی ؛ در ۱۳ فوریه سال ۱۹۰۳ در شهر لیژ بلژیک به دنیا آمد. رمان های او آمیزه ای از پرداخت استادانه و کالبدشکافی هوشمندانه روان انسان هاست. وی ترس ها، عقده های روانی، گرایش های ذهنی و وابستگی هایی را توصیف می کند که در زیر نقاب زندگی معمولی و یک نواخت روزمره پنهان هستند و ناگهان با انفجاری غیرمنتظره به خشونت و جنایت منجر می شود.
Admin بازدید : 976 1395/03/05 زمان : نظرات (0)
بچه ها، حتما تا حالا هزار بار کلمه "مومیایی" را شنیدید و می دانید مومیایی کردن یعنی بدن مرده را سالم نگه داشتن؛ گاهی حتی برای 5000هزار سال! مصری های باستان متخصص این کار بودند و یک جورهایی می شود آن ها را مبتکر صنعت کنسرو سازی دانست!تصمیم گرفتم شانسم را با پدرم امتحان کنم. مثل همیشه مشغول خواندن انواع کتاب های راهنمای جهانگردان بود، که هرکجا می رود همراه خودش می برد.

Admin بازدید : 879 1395/01/31 زمان : نظرات (0)
راز معبد آفتاب رمانی تاریخی تخیلی است که در آن انسانی امروزی بر اثر یک سری وقایع به معبدی پر رمز و راز داخل می شود. در آنجا عجایب بسیاری می بیند.  از جمله کتابی با عنوان کتاب کهن که در آن بخشی از دوران باستان و جنگها و ماجراها و ترفندهای متعددی شرح داده شده است.

Admin بازدید : 810 1395/01/21 زمان : نظرات (0)
نیلوفر هراسان و گریان می دوید. اشک چشمانش صافی گونه های رنگ باخته ی او را پیموده و پایین لاله ی گوش ها می رسید، در انبوه گیسوان پریشانش گم می شد. هوا گرم بود. آفتاب سوزان، بیابان را چون ساج داغی کرده بود که هر چیزی را از خود پس می راند.

Admin بازدید : 569 1394/08/29 زمان : نظرات (0)
«پایت را از روی سینه ام بر دار! درد به سینه ام پیچیده است. قفسه سینه ام می ترکد و استخوان هایش خرد می شود. طاقتم دیگر تمام است. پایت را از روی سینه ام بردار! آن روز ها را فراموش کن که تفنگت بودم، چماق دستت بودم، سنگت بودم. گفتی بزن،زدم.گفتی بکش کشتم. گفتی زنده به گورش کن، کردم. گغتی خفه اش کن کردم. گفتی نجاتش بده دادم.گفتی تاراجش کن،کردم.»

Admin بازدید : 636 1394/04/02 زمان : نظرات (0)

تعداد صفحات : 20

تبلیغات متنی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • موضوعات

  • طرح های توجیهی

  • آموزش آنلاین زبان انگلیسی
  • ادبیات
  • عمومی
  • علوم
  • دین و آیین
  • کتاب موبایل
  • مجله و نشریه
  • زبانهای خارجه
  • آموزش وپرورش
  • کامپیوتر و اینترنت
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3466
  • کل نظرات : 881
  • افراد آنلاین : 38
  • تعداد اعضا : 2691
  • آی پی امروز : 223
  • آی پی دیروز : 212
  • بازدید امروز : 778
  • باردید دیروز : 721
  • گوگل امروز : 23
  • گوگل دیروز : 13
  • بازدید هفته : 778
  • بازدید ماه : 778
  • بازدید سال : 164,775
  • بازدید کلی : 14,226,488

  • مبل خرچنگي