وقتی به مدرسه رسیدم توی دفتر ولوله عجیبی به پا بود گویا اصغر روز قبل شیشه یکی از کلاسها را شکسته بود. خانم مدیر مشغول نطق بود : آقا شما سال به سال به مدرسه سر نمیزنید. شما باید با مدرسه به خاطر پیشرفت فرزندتان در تماس باشید...
این سایت در راستای احترام به حق نشر کتب و آثار الکترونیکی و حقوق ناشر و نویسنده حاضر به دریافت شکایات بوده و خود را مبرا از اشتباهات نمی داند و ممکن است کتابی بدون اجازه ناشر و نویسنده به اشتباه توسط کاربران برای انتشار در سایت ارسال شود.در صورتی که شما خود را ناشر و یا نویسنده این کتاب میدانید و مخالف انتشار الکترونیکی اثر خود میباشید از طریق تماس با ما مراتب را با ما در میان بگذارید تا کتاب مورد نظر سریعآ برداشته شود.