در آغازِ این حدیث نفس از «راوی» می شنویم که می گوید: «... بالای صفحه نوشته ام «اسم نمی خواهد». خوب، همین اسمش... الآن که توی اتاق نشسته ام و دارم با خودم حرف می زنم ... اگر بگذارند همین سکوت و خلوتی را که در ساعت یازده شب ششم ژوئن دو هزار و ده دارم، برای یک مدّت، مثلاً دو ماه، یا سه ماه داشته باشم، حواسّم آن قدر جمع خواهد شد که بتوانم اوّلین گفت و گویی را که در حدود دویست هزار سال پیش با خدا داشتم به یاد بیاورم...