مسجد مصلای اصفهان پر از جمعیت شده بود .نه اینکه نماز جمعه برپا باشد که اصلاً روز یک شنبه بود. نه آنکه نماز عید باشد که یک روز معمولی تابستانی بود. جمعیت همه جمع شده بودند و در همهمه به برج مناره ای نگاه می کردند که یک هفته کانون خبرهای هر شبشان شده بود. دختری چادری خودش را بالا رسانده و روی لبه ای باریک و لرزان بس نشسته بود.