مانتوی جدید قهوه ای ام را تنم کردم و شال طرح دار آبیم که مدام از موهای تازه شسته شده ام لیز می خورد را جلو کشیدم و از اتاق بیرون آمدم. چهارمین بار بود که زنگ در را می زد. بیخیال به سمت در رفتم. من حاضرم.علیک سلام ! چه عجب ...
این سایت در راستای احترام به حق نشر کتب و آثار الکترونیکی و حقوق ناشر و نویسنده حاضر به دریافت شکایات بوده و خود را مبرا از اشتباهات نمی داند و ممکن است کتابی بدون اجازه ناشر و نویسنده به اشتباه توسط کاربران برای انتشار در سایت ارسال شود.در صورتی که شما خود را ناشر و یا نویسنده این کتاب میدانید و مخالف انتشار الکترونیکی اثر خود میباشید از طریق تماس با ما مراتب را با ما در میان بگذارید تا کتاب مورد نظر سریعآ برداشته شود.