نشسته بودم و با مرگ بازی میکردم. نوبت من بود. مرگ، دستاشو پشتش کرد و زندگی رو این دست و اون دست. و پس از مدتی کوتاه، دستای مشت کردشو صاف گرفت جلوی من و گفت: گُل کدومه؟ هر چند خوب میدونستم که زندگیم دست راستش نیست...
عنوان:خوشحالم که هنوز زنده ای مرگ
نویسنده:محمدرضا عبدی
زبان:فارسی
فرمت:PDF
تعداد صفحات:8
حجم:203 کیلوبایت